زندگینامه استاد مصطفی اسماعیل
مصطفیاسماعيل شيوه مخصوص تلاوتش را خودبهخود و با تكيه بر الهامات الهی و بدون تقليد از قراء پيش از خود ابداع كرده بود؛ بسياری از قاريان در مصر و ديگر سرزمينهای اسلامی مقلد وی هستند
![]() |
استاد مصطفی اسماعيل |
مصطفیاسماعيل بدون ترديد از بزرگترين قاريان مصر به ويژه به لحاظ فنی و هنری در دوران طلايی تلاوت مصر به شمار میرود و بحث درباره ابعاد فنی و هنری تلاوتهای اين استاد در يك مقاله كوتاه و اجمالی نمیگنجد و بايد ساعتها و بلكه روزها به تعمق و تأمل در تكتك تلاوتهای او پرداخت تا بتوان حق مطلب را درباره وی ادا كرد؛ به مناسبت 28 خرداد، سالروز ولادت او مروری بر زندگانی اكبرالقراء مصر انداختهايم.
قرآن فجر در ماه رمضان خواب را از دلهای شبنشينان ربوده است...اين صدای استاد مصطفی اسماعيل است كه در صحن مسجدالحسين (ع) قاهره میپيچد، شمار شنوندگان اندك است و آرامش سحر قدرت گوش دادن به صدای ملكوتی اين استاد متبحر فن تلاوت قرآن كريم را تقويت میكند، تحريرهای بلند، حزين و صاف او مانند سازی است كه به دست نوازندهای توانا و آگاه به رموز هنر زيبای موسيقی نواخته میشود.
«مصطفی محمد المرسی اسماعيل» صبح روز 17 ژوئن سال 1905 ميلادی مطابق با 28 خرداد سال 1284 هجری شمسی در روستای
برای مشاهده ادامه روی ادامه مطلب کلیک کنید ميتغزال واقع در مركز السنطه از توابع استان غربی مصر در خانوادهای كه زمانی طولانی پيش از تولد او دارای ثروتی بیشمار بود ديده بهجهان گشود.
زمان تولد |
«مصطفی محمد المرسی اسماعيل» صبح روز 17 ژوئن سال 1905 ميلادی مطابق با 28 خرداد سال 1284 هجری شمسی در روستای ميت غزال واقع در مركز السنطه از توابع استان غربی مصر در خانوادهای كه زمانی طولانی پيش از تولد او دارای ثروتی بیشمار بود ديده بهجهان گشود. |
روستای ميتغزال، زادگاه مصطفی، از شهر طنطا مركز استان غربی هشت كيلومتر فاصله دارد، روزی كه مصطفی متولد شد تعداد ساكنان آن از 700 نفر تجاوز نمیكرد، اما امروز با گذشت بيش از 85 سال ميتغزال 12000 نفر سكنه را در خود جای داده و تعداد عمارتها، منازل بزرگ و ساختمانهای نوساز در آن افزايش يافته است و صدای اذان در پنج نوبت نماز از مأذنه هشت مسجد كه اهل ده آن را با تلاش و سرمايه خود بنا كردهاند بلند میشود.
از پيشرفتهای علمی ميتغزال ازدياد مدارسی است كه علاقهمندان به حفظ قرآن كريم و تجويد در آن جمع میشوند و از اين مدارس يا آموزشگاهها همه ساله تقريباً 100 دانشآموز فارغالتحصيل میشوند كه آماده پيوستن به مرحله ابتدايی در دانشگاه الأزهر مصر هستند.
خانواده شيخ مصطفی اسماعيل همچنان جايگاه قديمی خود را در ميتغزال حفظ كرده و خاندان «ابواسماعيل» ناميده میشوند كه يكی از اعضای اين خانواده پسر بزرگ استاد مصطفی اسماعيل، مهندس «عاطف مصطفی اسماعيل» است كه از سال 1953 در آلمان زندگی كرده و در حال حاضر از اتباع آن كشور است.
مصطفی اسماعيل دوران كودكی را در ميتغزال در كنار پدر و مادر و تحت نظر پدربزرگش گذراند، پدرش كشاورز سادهای بود و 12 مزرعه داشت كه بعداً به مصطفی و برادرانش به ارث رسيد. با وجود اينكه اهل روستا حرفه زراعت را از پدران خود به ارث میبردند، پدر مصطفی از ابتدا او را به مكتب فرستاد تا قرآن را حفظ كند و خواندن و نوشتن ياد بگيرد.
نكتهای كه دوستان دوران كودكی او هميشه از آن ياد میكنند اين است كه او مخفيانه وارد جلسات مولودی خوانی میشد و يا برای گوش دادن به سر و صدای پرهيجان فروشندگان دورهگردی كه صدايشان او را مجذوب میكرد آنقدر دنبالشان راه میرفت كه گاهی مسير برگشت به خانه را گم میكرد.!
از آنجا كه پدر مصطفی در وجود او آثار عظمت و برتری نسبت به كودكان همسن و سالش را میديد تلاش میكرد او را از شغل كشاورزی دور نگه دارد، بنابراين هنگامی كه فقط شش سال داشت او را در روستا به مكتبی با سرپرستی و مديريت شيخ «عبدالرحمن ابوالعينين» فرستاد.
دو سال از رفتن مصطفی به اين مكتب گذشت و او طی اين مدت نوشتن را فرا گرفت و يكچهارم قرآن را به پايان رساند و خوشنويسی و خواندن و نوشتن را تكميل كرد.
مصطفی فطرتاً در راه تلاوت قرآن قرار گرفت بهطوری كه پس از 10 سالگی در زمينه قرائت قرآن صاحب اسم و رسمی شد و پس از اين مرحله بهدست شيخ «ادريس فاخر» وارد مرحله يادگيری تجويد و علم قرائات شد. وقتی كه شيخ ادريس صوت مصطفی اسماعيل را شنيد گفت: در اين صدا نعمتی خدادای است كه سزاوار توجه و رسيدگی دارد و تصميم گرفت نسبت به تعليم او دوبرابر ديگران بذل توجه كند.
خود مصطفی اسماعيل در دفتر خاطرات خود با اشاره به اين موضوع مینويسد: شيخ ادريس فاخر در مكتب از ما سئوال میكرد و من دوجزء دوجزء برايش میخواندم و او مرا نگه میداشت تا اشتباههايم را اصلاح كنم، او به درس جواب دادن داخل مكتب رضايت نمیداد و هنگامی كه به مزرعهاش میرفت مرا نيز با خود میبرد و بين راه از من میپرسيد و در طول مسير فقط به شنيدن قرائت من قانع نمیشد و تا اشتباه میكردم میگفت: پسرجان...از اول شروع كن. به هرحال مصطفی اسماعيل تلاوت و تجويد قرآن را به پايان رساند و شيخ ادريس او را به 30 بار ختم قرآن واداشت.
با آنكه هرسال بسياری از بچهروستايیهای استان غربی مصر به آموزشگاههای دينی طنطا میرفتند، پدربزرگ مصطفی فكر نمیكرد نوهاش نيز بتواند در آينده وارد آنجا شود، تا اينكه يك روز پدربزرگ مصطفی برای عيادت يكی از بستگان بيمارشان مصطفی را همراه خود به شهر طنطا مركز استان غربی برد.
پس از ملاقات آن مريض، پدربزرگ و نوهاش برای نماز به مسجد عطيف واقع در ميدان ساعت طنطا میروند و بعد از نماز مصطفی در صحن مسجد نشسته و بهنظرش میرسد كه آياتی از قرآن را تلاوت كند. وقتی مصطفی شروع به تلاوت قرآن میكند، مردم پشت سرهم دورش حلقه زده و مجذوب صوت و تلاوت او میشوند، وقتی تلاوت مصطفی بهپايان میرسد يكی از شيوخ الأزهر نزديك پدر بزرگ مصطفی آمده و میپرسد: اين پسر كيست؟
پدربزرگ مصطفی در پاسخ میگويد: پسر من، شيخ به او گفت: نگذار در روستا بماند و فوراً او را به آموزشگاه الأحمدی طنطا بفرست تا در آن علوم دينی و قرآن را بياموزد. پدربزرگ و نوهاش همراه آن شيخ كه «امين حنتيره» نام داشت به اداره آموزشگاه رفتند و پدربزرگ اقدام به ثبتنام نوه خود در آموزشگاه كرد و اينگونه بود كه مصطفی اسماعيل 14 ساله، گامی ديگر در جهت پيشرفت در زمينه تلاوت قرآن كريم نهاد.
مصطفی اسماعيل در اوائل دهه دوم عمر خود، يعنی همزمان با استقرار در منزلی واقع در شهر طنطا آمادگی داشت تا از عهده گسترش شهرت خود در تمام استان غربی برآيد. وی در سن شانزده سالگی سابقه قرائت در مناسبتها و مجالس ختم به همراه همه قاريان معروف و درجه يك طنطا نظير شيخ «عوض»، شيخ «شهبه»، شيخ محمد السعودی» و شيخ «محمد العقله» را داشت.
مصطفی اسماعيل مردی نابغه و در عين حال انسانی ساده و خوشاخلاق و دارای عفت كلام بود، وی در همهحال مراقب عزت نفس خود بود و میگفت: اولين چيزی كه قاری قرآن كريم بايد مراقب آن باشد كرامت او است، همان چيزی كه از حاملان كتاب خدا انتظار میرود.
قدرت و تسلط اين نابغه قرائت قرآن كريم در اجرای مقامات هيچ توضيحی ندارد مگر آنكه نوعی الهام و توفيقی الهی است كه خداوند به وی عطا كرده و او شيوه مخصوص تلاوتش را خودبهخود و با تكيه بر الهامات الهی و بدون تقليد از قراء پيش از خود ابداع كرده است، بهعلاوه سبك تلاوت قاريان پس از او نيز كاملاً با سبك وی تفاوت دارد و بسياری از آنها در مصر و ديگر سرزمينهای اسلامی در واقع مقلد وی هستند و شيوه قرائت آنها فاقد ريشه فنی صحيح است.
مصطفی اسماعيل هميشه از خداوند میخواست كه تا لحظه مرگ بتواند قرآن را با صدايی سالم و بدون نقص بخواند، خداوند نيز دعا وی را اجابت كرد. با وجود اينكه آن مرحوم از فشار خون بالا رنج میبرد جز در موارد ضروری دوست نداشت كه نزد دكترها برود، بنابراين در طول عمرش تنها دوبار به پزشك مراجعه كرد، يكبار بهعلت بيماری آنفلوانزا در سال 1953 و بار ديگر در سال 1970 كه هنگام بازگشت از مراسم تلاوت در شهر رشيد دچار عارضه قلبی شد.
مصطفی اسماعيل در كنار بزرگان قرائت |
مصطفی اسماعيل در سن شانزده سالگی سابقه قرائت در مناسبتها و مجالس ختم به همراه همه قاريان معروف و درجه يك طنطا نظير شيخ «عوض»، شيخ «شهبه»، شيخ محمد السعودی» و شيخ «محمد العقله» را داشت. |
وی پس از بهبود، رژيم غذايی بسيار سختی را اجرا كرد و در مدت كمتر از سه ماه وزنش از 115 كيلوگرم به 80 كيلوگرم كاهش يافت و بهسبب اين كاهش وزن سريع، تأثير قابل توجهی در نيروی بدنی و صدای كمنظير او ايجاد شد.
برنامههايی كه ما هماكنون از طريق راديو و تلويزيون میشنويم، همگی در اين دوران سخت از زندگی استاد مصطفی اسماعيل اجرا شده و در واقع اين تلاوتها مربوط به بخش ناچيزی از اين صوت جاودانی است.
سرانجام اين قاری بزرگ قرائت پس از عمری پربار در حالیكه شيفتگان بیشماری از تلاوتهای دلنشين خويش برجای گذاشته بود در روز 22 دسامبر سال 1978 مطابق با دوم دیماه سال 1358 هجری شمسی در شهر قاهره بهسوی معبود شتافت و بدينسان جهان اسلام در غم از دست دادن نابغهای كه سراسر جهان به عظمتش معترف بود سوگوار شد.
دولت مصر با صدور بيانيهای محل دفن استاد مصطفی اسماعيل را منزل آن مرحوم واقع در روستای ميتغزال اعلام كرد، اين در حقيقت وصيت و خواسته خود مصطفی اسماعيل بود كه در منزلش مسجدی بنا شده و او در آنجا دفن شود. صبح روز تشييع پيكر مرحوم مصطفی اسماعيل شيخ «محمد متولی الشعراوی» مراسم وداع با روح آن مرحوم را در مسجد عمرمكرم بهجا آورد و هنگام شب هزاران نفر در خيمه بسيار بزرگی كه در ميدان التحرير برپا شده بود حضور بههم رساندند.
شيخ مصطفی اسماعيل در منزل خود بهخاك سپرده شد و در همان مكانی كه اقامت داشت مسجد بزرگی بنا شد و زيارتگاهی برای عاشقان و دوستداران مرحوم مصطفی اسماعيل از سراسر دنيا شد؛ فردی كه با صوت و لحن دلنشيناش توانست بسياری از غير مسلمانان را بهسوی دين مبين اسلام رهنمون كند، همانگونه كه خود بارها گفته بود يك قاری قرآن، بزرگترين سفير قرآن عزيز است. روحش شاد و روانش قرين رحمت الهی باد.