آموزش تجویدمقدمه شمسی قمری ذاتی عارضی
مقدمه
کلام در زبان عرب از بيست و هشت حرف تشکيل مى شود . و براى پيدا کردن مخرج هر يک از آنها بايد آن حرف را ساکن نموده و يک همزه مفتوحه بر سر آن بگذاريم مثلاً ب و ت را ميگوئيم أب و أت با اين عمل مخرج ب و ت معلوم مى شود . اين بيست و هشت حرف از چهار موضع و هفده محل خارج مى گردند :
موضع اول : حَلق که داراى سه محل و شش حرف ميباشد .
موضع دوم : زبان که داراى دو محل و دو حرف ميباشد .
موضع سوم : دهان که داراى هشت محل و شانزده حرف ميباشد .
موضع چهارم : لب که داراى چهار محل و چهار حرف ميباشد .
اينک شرح آنها : گفتيم حلق داراى سه محل ميباشد . از انتهاى حلق شروع کنيم .
اوّل محل هـ و ء و در وسط حلق محل ح و ع و نزديک به دهان محل خ و غ مى باشد . و براى آنکه بيشتر در ذهن بماند به اين شعر توجه فرمائيد :
حرف حلقى شش بود اى نور عين
ها و همزه حا و عين و خا و غين
موضع دوم : زبان کوچک که مخرج ق ـ ک ميباشد .
موضع سوم : دهان را گفتيم که داراى هشت محل و شانزده حرف ميباشد .
محل اوّل : ( ج ـ ش ـ ى ) اين سه حرف را شجرى گويند چون در موقع تلفظ دهان باز مى شود .
محل دوم : (ض) براى اداء حرف ضاد بايد تمام طول کنار زبان بطور طبيعى به کنار دندانهاى پهلو تماس گيرد .
محل سوم : (ل) براى اداء لام تمام سر زبان با پشت لثه بالا تماس مى گيرد .
محل چهارم : (ن) براى اداء نون هم تمام سر زبان با پشت دندانها و لثه بالا تماس ميگيرد .
محل پنجم : (ر) براى اداء حرف (راء) تمام سر زبان با پشت لثه بالا بطورى که نچسبد بلکه با آن مماس قرار گيرد .
محل ششم : (ز ، س ، ص) براى اداء اين سه حرف از سر زبان با پشت دندانهاى ثناياى بالا ولى نمى چسبد .
محل هفتم : (ث ، ذ ، ظ) باز هم از سر زبان با پشت دندانهاى بالا ولى نمى چسبد.
محل هشتم : ( ت، د ، ط ) كه اين سه حرف هم از پهناى سر زبان با پشت دندانهاى بالا اداء مى شود.
موضع چهارم : موضع لب ميباشد و آن داراى چهار محل و چهار حرف ميباشد .
محل اول : (ف) که مخرج آن از تيزى دندانهاى ثناياى بالا با شکم لب زيرين مى باشد .
محل دوم : (ب) مخرج آن ترى هر دو لب هنگامى که بر روى هم گذارده شوند مى باشد .
محل سوم : (م) و مخرج آن خشکى هر دو لب هنگامى که بر روى هم گذارده مى شوند.
محل چهارم (و) مخرج آن از ميان دو لب ولى بهم نخورد .
|
حروف شمسى و قمرى تمام بيست و هشت حرف به دو دسته تقسيم ميگردد شمسى و قمرى که هر کدام چهارده حرف مى باشد . |
صفات ذاتى و عارضى
صفات ذاتی ، برای تمام حروف ده صفت ذاتی می باشد که پنج صفت ضدّ پنج صفت دیگرند . بنابراین هر حرف بیش از پنج صفت ندارد .
1 ـ شدّت یعنی سخت اداء شدن .
2 ـ رخوت یعنی نرم و سست اداء شدن .
3 ـ استعلا یعنی میل ببالا نمودن .
4 ـ استفلا یعنی میل بپائین دادن .
5 ـ اصمات یعنی سنگین اداء شدن .
6 ـ اذلاق یعنی به آرامی اداء کردن .
7 ـ جهر یعنی بلند خواندن .
8 ـ همس یعنی آهسته خواندن .
9 ـ انفتاح یعنی باز نمودن دهان .
10- اطباق یعنی طبق نمودن زبان .
اینک شرح آنها :
شدت : یعنی هر حرفی که هنگام اداء شدن از غایت شدت سدّ محل می کند و تا زبان ازمحل برداشته نشود صوت خارج نشود که تعداد آنها هشت حرفند و عبارتند از : ء ب ت ج د ط ق ک . ودر سه جمله خلاصه می شود : « قطب ، جد ، اکت » و بقیه حروف تماماً « رخوه » می باشند .
استعلاء: یعنی طلب بلندی کردن و در موقع تلفظ دهان پر می شود . تعداد آنها هفت حرفند و عبارتند از: خ ص ض ط ظ غ ق و بقیه حروف تماماً صفت استفلا دارند .
اذلاق : بمعنی تیزی و سبکی است که بسرعت از محل خود اداء می شود و تعداد آنها شش حرفند که عبارتند از ب د ف ل م ن و بقیه حروف صفت اصمات را دارند .
هَمس : بمعنی آواز خفیف و بی جوهر را گویند و تعداد آنها ده حرفند و عبارتند از : ت ث ح خ س ش ص ف ک ه و بقیه حروف صفت جهر دارند .
اطباق : بمعنی طبق کردن و گود کردن زبان هنگام تلفظ می باشد که فقط چهار حرفند و عبارتند از :
ص ض ط ظ و بقیه حروف صفت انفتاح را دارند .
و اما صفت عارضی :
یعنی صفتی که جزء و ذات حروف نیست و دانستن آنها لازم است تعداد آن چهارده حرف و بشرح زیر می باشد .
1 ـ قلقله یعنی جنبانیدن حرف .
2 ـ صفیر یعنی صوت .
3 ـ لین یعنی نرم اداء نمودن .
4 ـ مخفیه یعنی آهسته و پنهان .
5 ـ انحراف یعنی منحرف نمودن .
6 ـ تکریر یعنی تکرار حرف .
7 ـ نبّره یعنی اظهار همزه .
8 ـ تفّشی یعنی پاشیدن حرف .
9 ـ استطال یعنی طلب درازی کردن .
10 ـ نفخ یعنی دمیدن .
11 ـ بحّه یعنی فشار در گلو .
12 ـ غنّه یعنی صوتی که از بینی خارج میشود .
13 ـ اشباع یعنی سیر نمودن حرف .
14 ـ اماله یعنی دهان را میل ببالا نمودن .
اینک شرح صفت عارضی:
قلقله : یعنی جنباندن و حرکت دادن زبان از محل حرف ، بدین معنی که هر حرفی را که بخواهیم اداء کنیم به محض رسیدن زبا ن به محل حرف اداء می شود ولی قلقله تا زبان از محل حرف برداشته نشود و صوت خارج نگردد حرف اداء نمی شود و این تکان کوچک که باعث شنیدن جزئی صدای کسره می شود و مستلزم اکمال اداء حرف است قلقله نام دارد فقط پنج حرف این صفت را دارند و عبارتند از ق ط ب ج د و در دو جمله خلاصه می گردد : « قطب جد » .
صفیر : بمعنی صوتی است که از درز دندانها خارج میشود و دارای سه حرف است و عبارتند از : « ص س ز »
لین : بمعنی نرمی صوت است که حروف ی و واو ساکن ما قبل مفتوح میباشد که در موقع تلفظ به نرمی ادا می شود .
مخفیّه : یعنی آهسته و پنهان گفتن است که چهار حرف میباشد : « ه . ا . و . ی »
انحراف : یعنی منحرف شدن زبان بطرف جلو و کام بالا و مخصوص دو حرف است : « ل ، ر »
تکریر : عبارتست از تکرار حروف در محل خود و آن مخصوص حرف ( ر ) میباشد و باید خفی و ریز انجام گردد نه آنکه آنقدر درشت و آشکار باشد که چند ( ر ) شنیده شود .
نبره : مخصوص همزه می باشد که در حال سکون عارض میشود و باید کاملاً ظاهر گردد .
تفشی : یعنی پاشیده شدن حرف در دهان و آن مخصوص « ش » می باشد .
استطلال : یعنی طلب درازی کردن در محلّ خود مخصوص حرف « ض » می باشد .
نفخ : یعنی دمیدن است که مخصوص حرف : ( ث ـ ف ) می باشد .
بحّه : یعنی گرفتگی و خفگی صوت است هنگام ادا شدن و مخصوص حرف ( ح ) می باشد که باید در موقع تلفظ در گلو فشار داده شود .
غُنّه : عبارت از صوتی است که در سوراخ بینی پیچیده می شود و آن مخصوص حرف ( م ) و ( ن ) میباشد .
اشباع : سپر کردن حرف می باشد مثل : جآؤ ، فآؤ ، لهُ
اماله : در تجوید اماله مخصوص یک کلمه می باشد : مجریها ( در سوره هود ) الف میل به فتحه و سپس میل بکسره می کند و دهان باز می شود .